کتاب های خون
"در سال 1984، کتابهای خون منتشر شد... آنها میلیونها نفر را در سراسر جهان شوکه کردند و ترساندند... این فیلم جرأت میکند دوباره آن صفحات را باز کند." اینها کلماتی هستند که اقتباس بسیار آزاد هولو از «کتابهای خون» کلایو بارکر را آغاز میکنند که بر اساس یکی از تأثیرگذارترین مجموعههای داستان کوتاهی که تا به حال روی صفحه گذاشته شده است. در حالی که ممکن است مقایسه یک اقتباس با منبع عالی آن ناعادلانه به نظر برسد، سازندگان اینجا از همان ابتدا این دستکش را کنار گذاشتند و سپس نتوانستند استانداردهای خود را برآورده کنند.
«کتابهای خون» که در ابتدا بهعنوان مجموعهای گلچین تصور میشد، اکنون به یک فیلم گلچینی کاهش یافته است، سه داستان با پیوندهای سست از نظر داستان، اما همه درباره افرادی است که یاد میگیرند نباید با طرف مقابل درگیر شوند. اگر به خالق برانون براگا اجازه داده میشد این را به مجموعهای که باید میبود گسترش دهد، ممکن بود کارساز باشد، اما از هر نظر در این شکل یک پروژه نیمه کاره به نظر میرسد. آیا اگر سه قسمت برای انتشار یک سریال جدید Hulu به جای یک ویژگی کامل ارسال می شد، در این مورد به گونه دیگری قضاوت می کردم؟ شاید، اما من هنوز در مورد اینکه قرار است بعدی به کجا برسد، عصبی هستم.
در یکی از عجیبترین تصمیمهای این تولید، تنها یکی از این سه داستان در واقع بر اساس ترکیبی از بارکر است و حتی آن داستان (داستان واقعی به نام «کتاب خون» که گلچین را باز میکند) بهطور آزادانه تغییر کرده است. دو مورد دیگر اصیل هستند و بنا بر گزارش ها توسط براگا و بارکر تصور شده است. اگر آنها بخشی از یک مجموعه بزرگتر بودند که به داستان های بارکر باز می گشتند، ممکن بود بهتر جا بیفتند، اما در اینجا احساس می کنند که تقریباً هیچ ارتباطی با مجموعه گلچین کتاب های خون ندارند، و شباهت کمی به دیدگاه های تاریک و پیچیده بارکر دارند. نوشتن چیزی در مورد بارکر وجود دارد که ترجمه او را به رسانههای دیگر بسیار سخت میکند – فیلمهایی مانند «Rawhead Rex» و «Lord of Illusions» که هر دو بر اساس داستانهای بارکر از Books of Blood ساخته شدهاند، این موضوع را بیشتر نشان میدهند. بنابراین فکر میکنم منطقی است که براگا از اینکه چگونه سوررئالیسم عمیقا ادبی بارکر روی هولو کار میکند میترسید. اما پس چرا فیلم را با چنین دارایی دوست داشتنی مرتبط می کنیم؟ فقط در مقایسه کمرنگ می شود.
«کتابهای خون» با دو جنایتکار شروع میشود که به دنبال پول از یک کتابفروش هستند و به یکی در مورد وجود یک کتاب یک میلیون دلاری و اینکه کجا آن را پیدا کند میگوید. از آن شروع به داستان «جنا» با بازی بریت رابرتسون موثر در نقش زن جوانی که پس از یک حادثه دردناک و تصمیم به ترک داروهایش از خانه فرار می کند، گذر کنید. جنا با دنیای اطرافش مشکل دارد، به خصوص صداهایی که در آن ایجاد می کند. تاکید بر خزنده بودن دهان انسان به نظر می رسد که جویدن احساس بسیار بدی دارد، و جنا از هدفون های حذف کننده صدا استفاده می کند تا دنیا را غرق کند. او به یک تخت خواب و صبحانه ختم می شود، جایی که می فهمد ترک خانه بدترین اشتباهی است که تا به حال مرتکب شده است. رابرتسون بهترین بازی را در فیلم ارائه می دهد و انصافاً، قوس در اینجا درباره چیزهای پنهان شده در دیوارها نیز کاملاً احساس می کند بارکر - تصویر آنچه در یک خانه معمولی در "Hellraiser" پنهان شده بود - اما براگا نمی تواند لحن وحشتناک را پیدا کند. این داستان به طور کلی نیاز داشت، اجازه دهید آن را به گونه ای بکشید که کمتر و کمتر جذاب شود.
آنا فریل، داستان دوم، «مایلز» را به عنوان زنی که وقتی مردی (راوی گاورون) به او نزدیک میشود و ادعا میکند میتواند با پسر مرده ارتباط برقرار کند، از دست دادن پسرش غمگین میشود. مانند شخصیت اولین داستان کوتاه کتاب های خون، او به عنوان ظرفی برای روایت داستان های مردگان انتخاب شده است، اما این نسخه از شخصیت راز تاریکی دارد. فریل محکم است و براگا بیشتر لحن خونین درست را در اینجا ایجاد میکند، اما بیشتر شبیه مقدمهای برای یک مجموعه گلچین است تا محوریت یک فیلم.
«کتابهای خون» در امتداد پایانی به داستان اول خود (و سپس دوم و سوم آن) بازمیگردد، و سعی میکند یک فیلم گلچین را به هم پیوند دهد و زمانی که فرد پشت مینشیند و به کل تصویر نگاه میکند، شبیه به یک داستان است. متأسفانه، کاری که در این شکل میخواهد انجام دهد، کمی مبهم است، به خصوص با پیچش ارزانی که جنا را درگیر میکند، و بدتر از همه خستهکننده است. هرکسی که Books of Blood را خوانده باشد به شما خواهد گفت که هیچ چیز خسته کننده ای در مورد آنها وجود ندارد، حتی در بدترین حالتشان. بزرگترین گناه در اینجا این است که «کتابهای خون» بهرغم نام کسی که این ژانر را بازتعریف کرده است، آنقدر عمومی است که نمیتوان آن را به خاطر آورد.
- ۰۰/۱۱/۱۳