دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

باشگاه مشت‌ زنی

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ق.ظ

باشگاه مبارزه رک و پوست کنده ترین و شادترین فیلم فاشیست بزرگ پس از "آرزوی مرگ" است، جشنی از خشونت که در آن قهرمانان برای خود مجوز نوشیدن، سیگار کشیدن، به هم زدن و کتک زدن یکدیگر را می نویسند.

گاهی برای تنوع، خودشان را می زنند. فیلم جنسی هالیوود سالهاست که به سمت آن حرکت کرده است، که در آن عشق شهوانی بین دو جنس با دعواهای تمام مردانه در رختکن جایگزین می شود. زنانی که یک عمر تمرین در برخورد با وضعیت بدن پسر کوچولو داشته اند، به طور غریزی آن را می بینند. مردان ممکن است با افزایش تستوسترون مواجه شوند. این واقعیت که بسیار خوب ساخته شده است و اولین بازی عالی دارد، مطمئناً این موضوع را مخدوش می کند.

ادوارد نورتون در نقش یک فرد تنها شهری افسرده که تا اینجا مملو از اضطراب است بازی می کند. او دنیای خود را در گفتگو با طنز اجتماعی طعنه آمیز توصیف می کند. زندگی و شغل او را دیوانه کرده است. او به‌عنوان وسیله‌ای برای مقابله با درد خود، به دنبال ملاقات‌های 12 مرحله‌ای است، جایی که می‌تواند کسانی که از خودش خوش شانس‌تر هستند را در آغوش بگیرد و در رنج آن‌ها کاتارسیس بیابد. بدون طنز نیست که اولین جلسه ای که او در آن شرکت می کند مربوط به قربانیان سرطان بیضه پس از جراحی است، زیرا کل فیلم درباره مردانی است که از از دست دادن کوجون خود می ترسند.

این صحنه های اولیه لحن حیله گرانه خوبی دارند. آنها توسط شخصیت نورتون در نوع صدایی که ناتانائل وست در فیلم Miss Lonelyhearts استفاده کرده است، روایت می شود. او به دلایلی که بعداً مشخص شد، تنها به عنوان راوی شناخته می شود. جلسات به عنوان یک آرام بخش عمل می کنند، و زندگی او زمانی که فاجعه رخ می دهد تا حدی قابل کنترل است: او در جلسات متوجه مارلا (هلنا بونهام کارتر) می شود. او یک "گردشگر" است مانند خودش -- کسی که به هیچ چیز معتاد نیست جز جلسات. او آن را برای او خراب می کند. او می داند که جعلی است، اما می خواهد باور کند که درد دیگران واقعی است.

او در هواپیما یک برخورد کلیدی دیگر با تایلر دوردن (برد پیت) دارد، مردی که رفتارش مه را از بین می برد. به نظر می رسد که او می تواند مستقیماً در روح راوی ببیند، و کمی بعد، زمانی که آپارتمان مرتفع راوی تبدیل به یک گلوله آتشین می شود، برای پناه گرفتن به تایلر روی می آورد. او بیشتر از این می گیرد. او وارد طبقه همکف Fight Club می‌شود، یک انجمن مخفی از مردانی که برای یافتن آزادی و خودآگاهی از طریق ضرب و شتم یکدیگر ملاقات می‌کنند.

تقریباً در این نقطه است که فیلم باهوش، وحشی و شوخ نیست و به برخی از وحشیانه‌ترین، بی‌وقفه‌ترین و بی‌وقفه‌ترین خشونت‌های فیلم‌برداری شده روی می‌آورد. اگرچه افراد عاقل می‌دانند که اگر با دست بدون دستکش به کسی ضربه بزنید، استخوان‌هایتان شکسته می‌شود، اما بچه‌های «باشگاه مبارزه» مشت‌های فولادی دارند و در حالی که افکت‌های صوتی جلوه‌های صوتی را شکست می‌دهند، همدیگر را چکش می‌کنند. جهنم از مبل های نوگاهید با پاروهای پینگ پنگ. بعداً فیلم چرخشی دیگر به خود می گیرد. بسیاری از فیلم‌های اخیر ناراضی به نظر می‌رسند، مگر اینکه بتوانند صحنه‌های پایانی را اضافه کنند که واقعیت هر آنچه را که قبلاً رخ داده را بازتعریف کند. آن را سندروم کیسر سوز نامید.

اینا درباره چیه؟ به گفته دوردن، این در مورد رهایی از قید و بند زندگی مدرن است که مردان را به بند می کشد. اعضای باشگاه مبارزه با تمایل به دادن و دریافت درد و خطر مرگ، آزادی را پیدا می کنند. فیلم هایی مانند "تصادف" (1997)، باید مانند کارتون برای دوردن بازی کنند. او شخصیتی سایه‌دار و کاریزماتیک است که می‌تواند لژیونی از مردان را در شهرهای بزرگ ترغیب کند تا به زیرزمین‌های مخفی یک باشگاه مبارزه بروند و یکدیگر را کتک بزنند.

تنها به تدریج طرح کلی نهایی او آشکار می شود. آیا تایلر دوردن در واقع یک رهبر مردان با فلسفه مفید است؟ او می‌گوید: «تنها پس از از دست دادن همه چیز، می‌توانیم دست به هر کاری بزنیم. به نظر من او هیچ حقیقت مفیدی ندارد. او یک قلدر است - ورنر ارهارد به همراه اس اند ام، یک اپراتور باشگاه چرمی بدون دکور. هیچ یک از اعضای Fight Club به دلیل عضویت خود قوی تر یا آزادتر نمی شوند. آنها به فرقه های رقت انگیز تقلیل یافته اند. برای آنها پیراهن های مشکی صادر کنید و آنها را به عنوان اسکین هد ثبت کنید. اینکه آیا دوردن نمایانگر جنبه‌های پنهان روان مرد است یا خیر، سوالی است که فیلم از آن به‌عنوان روزنه‌ای استفاده می‌کند – اما نمی‌تواند از آن بگریزد، زیرا «باشگاه مبارزه» درباره پایان آن نیست، بلکه درباره اکشن آن است.

البته خود "Fight Club" از فلسفه دوردن دفاع نمی کند. من حدس می‌زنم که این یک هشدار در برابر آن است. منتقدی که دوستش دارم می‌گوید: «نقطه‌ای گویا در مورد طبیعت حیوانی انسان است و اینکه چه اتفاقی می‌افتد وقتی که اثرات بی‌حس‌کننده مشقت‌های روزمره مردم را کمی دیوانه کند». من فکر می کنم این تأثیرات بی حس کننده فیلم هایی از این دست است که باعث می شود مردم کمی دیوانه شوند. اگرچه افراد پیچیده قادر خواهند بود فیلم را به عنوان استدلالی در برابر رفتاری که نشان می دهد منطقی بسازند، حدس من این است که مخاطب این رفتار را دوست دارد اما استدلال را نه. مطمئناً آنها بلیت می خرند زیرا می توانند پیت و نورتون را ببینند که بر روی یکدیگر می کوبند. افراد بسیار بیشتری این فیلم را ترک خواهند کرد و وارد دعوا می شوند تا اینکه آن را با بحث درباره فلسفه اخلاقی تایلر دوردن ترک کنند. تصاویر در فیلم‌هایی از این دست برای خودشان بحث می‌کنند و روایت‌های زیادی می‌طلبدروایت (یا روایت) برای استدلال علیه آنها.

لرد می داند که بازیگران به اندازه کافی سخت کار می کنند. نورتون و پیت در این فیلم تقریباً به همان اندازه رنج جسمانی را متحمل می شوند که دمی مور در «جی آی جین» متحمل شد، و هلنا بونهام کارتر گربه جهنمی زنجیروار سیگاری را خلق می کند که احتمالاً بسیار عصبانی است زیرا هیچ یک از پسرها فکر نمی کنند داشتن رابطه جنسی با او چنین است. به اندازه یک بینی شکسته سرگرم کننده است. وقتی بازیگران خوبی را در پروژه ای مانند این می بینید، تعجب می کنید که آیا آنها به عنوان جایگزینی برای دره نوردی ثبت نام کرده اند.

کارگردانی این فیلم بر عهده دیوید فینچر و نویسندگی جیم اولز است که رمانی توسط چاک پالانیوک اقتباس شده است. از بسیاری جهات، مانند فیلم فینچر "بازی" (1997) است که خشونت برای پسران نوجوان در تمام سنین ایجاد شده است. آن فیلم همچنین در مورد یک فرآیند آزمایشی بود که در آن مردی که در سرمایه داری غرق شده است (مایکل داگلاس) فرش زندگی اش را از زیرش بیرون کشیده و باید یاد بگیرد که برای بقا بجنگد. من «بازی» را خیلی بیشتر از «باشگاه مبارزه» تحسین می‌کردم، زیرا واقعاً در مورد موضوع آن بود، در حالی که پیام در «باشگاه مبارزه» مانند تکه‌هایی از محتوای رستگاری اجتماعی است که به سمت اوباش زوزه‌کشان پرتاب می‌شود.

  • مو امین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی