دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

مسافر مخفی

شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۰، ۰۳:۵۲ ب.ظ

سه سال پیش، کارگردان جو پنا و نویسنده همکارش، رایان موریسون، اولین فیلم سینمایی خود را با «Arctic»، یک داستان بقای یدکی با بازی یک مادز میکلسن برف گرفته در انتظار نجات، ساختند. این فیلم در کم بیان و استفاده از سکوت جذاب بود - عملاً بدون دیالوگ بود - و تمرینی جذاب برای کاوش در جزئیات دقیق طبیعت انسان. داشتن یک بازیگر رسا و مغناطیسی با کالیبر میکلسن در مرکز آن مطمئناً ضرری نداشت.

اکنون، پنا و موریسون با فرضیه‌ای مشابه در مقیاسی بزرگ‌تر بازگشته‌اند: «Stowaway» یک داستان بقای یدکی در فضا است که شامل چهار شخصیت در یک مأموریت محکوم به مریخ است. (این در واقع اولین فیلمنامه بلندی است که دو نفر با هم نوشتند، حتی با وجود اینکه «Arctic» اولین بار منتشر شد.) این یک برداشت هوشمندانه از یک ژانر آشنا با بازیگران فوق‌العاده است، اما ممکن است سرعت آهسته این بار بسیار کند باشد. پنا و موریسون (که بار دیگر ویراستار فیلم نیز هست) کاراکتر میکلسن را بسیار موثرتر از تونی کولت، آنا کندریک، دنیل دای کیم و شامیر اندرسون که با یکدیگر صحبت می‌کنند و در موقعیت‌های اضطراری مختلف صحبت می‌کنند، تثبیت کردند. و دلیل اساسی که آنها خود را در مخمصه اصلی خود می یابند، اگرچه برای ما توضیح داده شده است، اما همچنان حواس پرتی غیرقابل قبولی را ایجاد می کند.

در آینده ای نزدیک، یک تیم در یک سفر دو ساله به مریخ منفجر می شود. کولت در نقش فرمانده کشتی، مارینا بارنت، که سومین و آخرین سفر خود را به مستعمره آنجا انجام می دهد، بازی می کند. کندریک، محقق پزشکی ماموریت، زوئی لونسون است. کیم زیست‌شناس دیوید کیم است که در حال مطالعه احتمالات تنفسی جلبک‌ها است. آنها از میان هزاران متقاضی انتخاب شده اند و تحت آموزش های گسترده قرار گرفته اند. اما فیلم به روش‌های کوچک و ظریف نشان می‌دهد که این دو در واقع انسان‌های معمولی هستند و فضانوردان فوق بشری نیستند. دیوید از سرگیجه رنج می برد و اندکی پس از بلند شدن استفراغ می کند. گردنبند جذاب و ظریف زوئی به سمت صورتش شناور می شود تا گرانش خود را از دست بدهد، و هنگامی که لنگر انداختند، او سگک را باز می کند و به مارینا فریاد می زند: «شوخی می کنی؟ این باور نکردنی بود!» («Stowaway» سفر فضایی را حداقل در ابتدا به تصویر می‌کشد، نه به‌عنوان یک فرآیند صاف و آرام، بلکه به‌عنوان فرآیندی که شما را تا استخوان‌هایتان می‌لرزد.

در حالی که همه آنها خوش بین هستند و در طول یک مصاحبه تلویزیونی اولیه از فضا پاسخ های صیقلی و آشکاری ارائه می دهند، کار مودبانه آنها با درک اینکه آنها تنها نیستند از بین می رود. مردی - پنهان، بیهوش و در حال خونریزی - در بدنه کشتی وجود دارد که وقتی مارینا از سقف بالای سرش برخورد می کند و در حالی که سعی می کند او را بگیرد، دست چپش را می شکند، متوجه می شود. وقتی او به خود می آید، خدمه متوجه می شوند که نام او مایکل آدامز (اندرسون) است و او یک مهندس خدمه پرتاب و دانشجوی فارغ التحصیل است. به نوعی، او در آخرین بررسی‌ها ناک اوت شد و بی‌اطلاع به دام افتاد. اکنون، او ناخواسته در فضا می چرخد. چگونه چنین چیزی ممکن است؟ من یک مهندس هوانوردی نیستم - من در دبیرستان مدرک C در شیمی گرفتم، از این رو برای امرار معاش در مورد فیلم می نویسم - اما توضیح حضور مایکل در کشتی را بسیار باورنکردنی دیدم. یادداشت‌های تولید فیلم جزئیات توجه کامل پنا و موریسون به جزئیات را در جهت دقیق ساختن داستان از نظر علمی نشان می‌دهند، و احتمالاً هم همینطور است، اما این نکته مهم در داستان غیرممکن به نظر می‌رسید.

صرف نظر از این، او آنجاست، بنابراین چهار نفر اکنون به جای تنها سه نفر، از منابع کشتی استفاده می‌کنند، که قبلاً قرار بود در این منطقه تنگ باریک شوند. او به طور قابل درک وقتی متوجه می شود که در فضا است عصبانی می شود - یک عکس عالی از او در حال دیدن زمین از دور در میان تاریکی وجود دارد - و اندرسون احساس وحشت خود را ملموس می کند. علاوه بر این، او خواهر کوچکترش را که به عنوان قیم قانونی برای او خدمت می کند، در خانه تنها گذاشته است. اما بحران واقعی این است که مایکل در هنگام برخورد با بدنه به مکانیسم پاکسازی دی اکسید کربن آسیب جدی وارد کرد و این امر باعث می‌شود که اکسیژن کافی برای زنده ماندن در کل سفر برای همه غیرممکن شود.

این به معنای واقعی کلمه یکی پس از دیگری است، اما پنا احساس فزاینده عذاب را نه با هیستریونیک و یک امتیاز هذلولی، بلکه از طریق نماهای ردیابی طولانی و تکه های مبهم مکالمه در راهروهای دور به تصویر می کشد. همانطور که در " قطب شمال "، او به اندازه کافی عاقل است که به بازیگرانش اجازه دهد آنچه را که شخصیت هایشان تجربه می کنند از طریق چهره هایشان منتقل کنند: عبارات ظریف ناامیدی، اضطراب، ترس. یک تماس به‌ویژه به کنترل زمینی توانایی کولت را در ایجاد تعادل میان حقیقت اضطراب مارینا نشان می‌دهد، در حالی که برای مردم آن طرف در مورد گزینه‌ها متمایل و توانا به نظر می‌رسد. در همین حین، زویی سرسخت و خوش بین باقی می ماند، در حالی که دیوید مسن تر و عمل گراتر متوجه می شود که یک نفر باید برود و برای ایجاد آن تغییر شدید اقداماتی انجام می دهد.

همه چیز برای یک مطالعه شخصیت جذاب وجود دارد، که "Stowaway" بیشتر به یک فیلم هیجانی علمی تخیلی شبیه است. اما این واقعیت که ما در مورد این افراد بسیار کمی فراتر از یک می دانیم ویژگی‌های اساسی این را برای ما دشوار می‌سازد که از نظر عاطفی آنقدر که باید در سرنوشت آنها سرمایه‌گذاری کنیم. و بنابراین، یک شیرین کاری فضایی مرگبار در انتها، که پنا به شیوه‌ای صمیمی و با فناوری پایین ارائه می‌کند، سرگیجه‌آور است، اما فاقد آن تعلیق و سنگینی احساسی است که باید حمل کند. بازیگران همگی بازی های خوبی ارائه می دهند، به خصوص اندرسون ناشناخته نسبتاً ناشناخته، که در مقابل این کهنه سربازان ایستاده است. او همچنین میزانی از رمز و راز در مورد اهدافش را مدیریت می کند که هرگز در فیلمنامه واقعاً جواب نمی دهد. با این حال، در نهایت، "Stowaway" مانند یک فریاد ناامید کننده در فضای خالی است.

  • مو امین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی