دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

شاگرد

شنبه, ۱۸ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۱۴ ب.ظ

گاهی ما آنقدر هنر را دوست داریم که فراموش می کنیم لازم نیست ما را دوست داشته باشد. «شاگرد» نویسنده/کارگردان چایتانیا تامهنه با روایت داستان شاراد (آدیتیا موداک) که در تمام زندگی خود به گذشته از چنین حقیقت تلخ و شیرینی نگاه می‌کرده، این موضوع را به ما یادآوری می‌کند. در پی تبدیل شدن به یک خواننده چیره دست در موسیقی کلاسیک هند، شادی او خاموش شده است. و مهم نیست که چقدر بت های خود را مطالعه می کند، یا شب ها تمرین می کند و اشتباهات خود را یکی پس از دیگری تحت فشار قرار می دهد. چیزی فراتر از تکنیک و زمان در موسیقی وجود دارد. «شاگرد» به شیوه قدرتمند خود درباره تمرین‌کننده‌ای مشتاق است که برای این رویا هر چیزی می‌دهد، اما «آن» را ندارد.

شاراد از بچگی این را می خواست. پدرش او را بسیار آموزش داد، او را فراتر از سال‌های عمرش در مورد موسیقی و تئوری آن آگاه ساخت، و به شاراد یأس و ناامیدی برای بزرگ شدن به او بخشید. در حال حاضر، او با مادربزرگش زندگی می کند و روز به روز حداقل دستمزد دریافت می کند و ضبط های کلاسیک قدیمی را به فرمت های صوتی جدید تبدیل می کند، موسیقی هایی را که مردم دیگر به سختی گوش می دهند و او دوست دارد، بایگانی می کند. در شب، او در اطراف بمبئی دوچرخه سواری می کند و به نوارهای آموزشی بوتلگ از استادی به نام Maai گوش می دهد، که توصیه های آواز او شامل یافتن خلوص، دیدگاه و حقیقت درونی است. این صحنه‌ها با حرکت آهسته رویایی گرفته می‌شوند تا با تانپورا، ابزاری که برای پشتیبانی از صدا باشد، مطابقت داشته باشد. و این سکانس ها اغلب بیش از یک دقیقه طول می کشد و بیننده را مجبور می کند تا سرعت خود را کاهش دهد. چنین شکوفایی‌ها به رویکرد داستان برای وارد کردن شما به ذهن شاراد کمک قابل توجهی می‌کنند.

Tamhane رویکرد درخشانی برای درگیر کردن بیننده در بسیاری از سکانس‌های موسیقی فیلم دارد، چه کسی قبلاً به موسیقی کلاسیک هندی گوش داده باشد یا نه. در ابتدا موضوع تنظیم صحنه است: حتی قبل از اینکه موسیقی شنیده شود، قاب بندی Tamhane در حال ارتعاش با افرادی است که روی صندلی های خود حرکت می کنند، خود را باد می زنند، به روش های کوچک اما انباشته می چرخند. (در طول کل فیلم غیرمعمول نیست که افراد در پس‌زمینه در زمان‌های دقیق وارد و خارج از کادر شوند.) اما وقتی نوبت به اجرا می‌رسد، تمهن توجه شما را جلب می‌کند نه با گفتن اینکه به کدام نوازنده نگاه کنیم، بلکه توجه شما را جلب می‌کند. عبارات همه این یک فیلم با موسیقی است که تماماً در مورد چهره ها است، یعنی نوازندگان، تشخیص اینکه چگونه نوازندگان می توانند مونولوگ های بی صدا خود را داشته باشند در حالی که دستان آنها روی سازهایشان متمرکز می شود. مدتها قبل از اینکه دوربین تمهان به آرامی به نگاه شاراد فشار بیاورد، عباراتش از حالت حمایتی، فروتن، حسادت و ناامن، به تنپورای او برمی گردد و دوباره، می دانیم که باید حتی بیشتر از مردی که ژول می زند، به او توجه کنیم. گلوی او در مرکز کادر با کنترل تنفس بی عیب و نقص و اعتماد به نفس میکروتونال، گوروجی او.

«مرید» نمونه‌ای عالی از زمانی است که سبک‌های فیلم‌سازی و بازیگری مکمل یکدیگر هستند، و این پیوند است که احساس می‌شود بخش مهمی از چیزی است که فیلم تمهانه را بسیار خاص و پرطنین می‌کند. در بیرون، موداک از طریق دگرگونی فیزیکی مشخص در فیلم، تکمیل کننده روایت دهه‌ها تامهنه است و سپس در یک پلک زدن به عقب و جلو می‌رود. اما کار درونی حتی قانع‌کننده‌تر است: مودک یک استیصال عاطفی ایجاد می‌کند که به اندازه دوربین ثابت تمهانه ارگانیک است، بازیگر با هر شکست، حجم عظیمی از احساسات را در پشت لبخندهای مؤدبانه و جرعه‌های تنفر از خود سرکوب می‌کند. نوازنده خوب بودن مستلزم حضور خاصی در لحظه است. در مورد بازیگری هم همینطور اجرای باورنکردنی موداک، به خصوص زمانی که او روی صحنه است یا به تنهایی تمرین می کند، از این دو ایده فراتر می رود و به نوعی خلوص دست می یابد که شاراد آرزویش را دارد.

با نگاه کردن به چشمان کم کم شاراد، به یک نوازنده خسته دیگر فیلم فکر کردم که با کلاسیک ها دست و پنجه نرم می کرد: لوین دیویس. آن شخصیت، از شاهکار برادران کوئن «در درون لوین دیویس»، همچنین عاشق موسیقی بود که دیگر هیچ کس نمی خواست آن را بشنود، و در تمایل به تبلیغ عظمت آن منزوی شد. اما «شاگرد» حتی از «درون لوین دیویس» هم بدتر است، زیرا حداقل شخصیت اسکار آیزاک از احساس اساسی در پس موسیقی بهره می‌برد - تفاوت بین تکرار ساده آنچه قبلاً شنیده شده است، «آن». شاراد نمی تواند آن احساس را پیدا کند، علیرغم اینکه کسانی که به آنها نگاه می کند به او گفته اند که آن را دنبال کند، و تمهانه با این فکر که آیا اصلاً احساس واقعاً اهمیت دارد یا نه، این مفهوم را حتی بیشتر مبهم می کند. مخصوصاً وقتی صحبت از کلاسیک‌ها می‌شود، که Tamhane آن‌ها را عاملی گمشده‌تر از گربه دوست Llewyn می‌داند.

«مرید» با پرش به خاطرات متفاوت او در دوران کودکی، ورود یک جوان 24 ساله به مسابقات و بعداً مردی در سی و چند سالگی، یک عمر کامل از فردی مانند شاراد بودن را به تصویر می کشد. این یک رویکرد غیرمعمول است: وقتی همه چیز برای حرفه شاراد کمی بهتر می شود، هیچ مونتاژ پیشرفت بزرگی وجود ندارد که مهارت های او را نشان دهد، بلکه بیشتر نشان می دهد که چگونه اصرار او ممکن است در نهایت او را به سطح بعدی سوق دهد. (عکسبرداری در آینده یک سبیل اضافه می کند، یک دسته وزن شکم اضافه می کند، و یک عکاس به او یادآوری می کند که باید لبخند بزند.) صحنه ادراکی دیگری در فیلم وجود دارد که در آن شاراد با منتقدی روبرو می شود که میراث همه موسیقی هایی را که او به آن احترام می گذارد، به چالش می کشد. استفاده از آن به‌عنوان یک فلاش بک بسیار آزاردهنده‌تر است، گویی مکالمه‌ای است که او دهه‌ها سعی کرده آن را انکار کند. اما این جزئیات شخصی است که حداقل در اولین تماشای «شاگرد» با ویرایش غیر زمان‌شناختی Tamhane بیش از حد ترسیم شده است. با گذشت دو ساعت از مطالعه شخصیت‌ها با لحن جدی‌اش، جهش‌ها به‌عنوان ناگهانی و کمی سرد به رشد عاطفی‌ای که در اوایل فیلم در زمان‌هایی که رشدش متوقف شده بود، یا زمانی که او موفق به برقراری یک رابطه عاشقانه سالم نمی‌شود، ثبت می‌شود.

در اینجا فیلمی وجود دارد که قبل از ورود به آن باید بدانید که بسیار غم انگیز است، اما این چیزی است که آن را بسیار معنادار می کند. این فیلم در اشتیاق شاراد به موسیقی کلاسیک هندی شریک است و سکانس‌های طولانی و گسترده‌ای را به نمایش آن و صحبت درباره آن اختصاص می‌دهد، اما «شاگرد» جرأت می‌کند به اشتیاق به‌عنوان حالتی از ذهن با درد قابل‌توجهی نگاه کند. سفر شاراد که می‌خواهد شبیه بت‌هایش باشد، پر است از ناهنجاری‌های زیادی - که توسط استادش یا گاهی اوقات توسط خودش صدا می‌شود - و هر بار آنها با مشت کوچکی به دل می‌زنند، اما اوه خیلی قابل تشخیص است. و با این حال، با درجه ای از استقامت که معمولاً پیروزمندانه است، به آن ادامه می دهد. در واقعیت غیر عاطفی فیلم تمهنه، فوق العاده ویرانگر و صادقانه است.

  • مو امین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی