پدلتون
در صحنه آغازین درام دوست الکس لمان، «پدلتون»، شخصیتهای اصلی فیلم در کنار هم هستند و به اخباری گوش میدهند که هیچکس نمیخواهد از پزشک بشنود. مایک (مارک دوپلاس) ممکن است سرطان داشته باشد، تشخیصی که او هنوز در حال بررسی آن است وقتی دوست بداخلاقش، اندی (ری رومانو) سوالات زیادی می پرسد. دکتر نگرانی غیرتمندانه اندی برای مایک را به این معنا می خواند که آنها نزدیک هستند - شاید یک برادر یا شریک زندگی؟ او از زوج در مورد رابطه آنها می پرسد و آنها توضیح می دهند که آنها فقط دوست هستند. اندی یک قدم جلوتر می رود و می گوید که همسایه طبقه بالای مایک است.
این آخرین باری نیست که از این دو در مورد دوستی نزدیکشان سوال می شود. جهان اطراف آنها ممکن است ارتباط آنها را درک نکند، اما "پدلتون" آنقدر روی این دو متمرکز است که هر سوال یا نگاه کنجکاوی به زودی بخشی از پس زمینه می شود. در طول دوره از بین رفتن سلامتی مایک، این دو به خاطرات دوران قدیم می پردازند، در مورد فیلم های کونگ فوی مورد علاقه خود وسواس خواهند داشت و بر سر تصمیم مایک برای پایان دادن به زندگی خود قبل از اینکه بیماری او را بگیرد، دعوا می کنند. از برخی جهات، این دو دوست قدیمی مانند یک «زوج عجیب» متاهل قدیمی عمل میکنند که مایک به عنوان نیمه آرام این دو نفر و اندی به عنوان حضور مضطربتر حضور دارند.
فیلمنامه تاثیرگذار لمان و دوپلاس هرگز حس شوخ طبعی خود را از دست نمی دهد، حتی زمانی که شخصیت ها می دانند که شب های فیلم کونگ فو و بازی های بعدازظهر "پدلتون" آنها شماره گذاری شده است. به نوعی، رابطه شخصیت تا حدودی تلاش گروهی است که در آن مایک خونسرد، هر پرهایی را که اندی بهم زده است، صاف می کند. او این کار را به دلیل وفاداری به دوستش انجام می دهد، مهم نیست که بحث چقدر خسته کننده بوده است. اندی فکر می کند که مایک باید بیشتر صحبت کند، خدمات بهتری را مطالبه کند و تا زمانی که می تواند با سرطان مبارزه کند. رگهای از خودخواهی در این آرزو وجود دارد، و حتی مایک هم نمیتواند خود را به خاطر آن با اندی عصبانی کند.
دوستان برای دریافت نسخه حق مرگ مایک، باید آخرین سفر جاده ای را به یک شهر توریستی عجیب و غریب که از ساختمان های قدیمی اروپایی تقلبی تشکیل شده است داشته باشند. آنها به هتلی عتیقه با یک آسیاب بادی هلندی در جلوی آن وارد می شوند. کارکنان موهای خود را بافته میکنند و لباسهایشان را با تم اروپایی هتل هماهنگ میکنند. بعداً، یک تابلوی کوچک روی «میدان دانمارک» نوشته شده است که به درستی نشاندهنده کیچ شهر است. زیبایی شناسی احمقانه همه چیز پوچ بسیار مورد نیاز را برای تضاد با واقعیت خشنی که به زودی در راه است به ارمغان می آورد.
بازی رومانو در «پدلتون» یک اثر طنز باورنکردنی است. او شخصیتی خلق می کند که می تواند هر کسی را که به تازگی او را ملاقات کرده آزار دهد. بسیاری از خندهدارترین لحظات فیلم به رومانو اجازه میدهند تا این موجود ناجور را با تمام پتانسیلهای هیجانانگیز خود بازی کند. با این حال، اگرچه رومانو میتواند سنگدل یا خودخواه باشد، اما به اندی آسیبپذیری و قدرتی شگفتانگیز میدهد تا در بدترین لحظه زندگیاش در کنار بهترین دوستش باشد - هر دوی آنها. در هر یک از اجراها نت هایی از غم وجود دارد که هرگز به آنها پرداخته نمی شود، اما شاید این همان چیزی بود که در وهله اول به گرد هم آوردن این دو شخصیت کمک کرد. آنها ذره ای از خود را در یکدیگر می دیدند.
"پادلتون" قدردانی از دوستی برای خوب یا بد، در بیماری و در سلامت است. این در مورد روشی است که بهترین دوست شما به چیزهایی در مورد شما توجه می کند که ممکن است در مورد خود ندانید. حتی عنوان فیلم، «پدلتون» یک شوخی درونی بین مایک و اندی است: این یک بازی ساختگی شبیه راکتبال است که آنها در کنار یک سالن قدیمی درایو-این بازی میکنند. این چیز دیگری است که هیچ کس دیگری که به آنها نگاه می کند احتمالاً نمی فهمد. در چند سکانس آخر فیلم احساس تلخی وجود دارد زیرا مایک و اندی در نهایت چیزهایی را به یکدیگر می گویند که باید قبلاً می گفتند. ما ممکن است ندانیم که چه زمانی روابط به پایان می رسد یا چه زمانی عزیزان ما را ترک خواهند کرد، و "پدلتون" به آرامی به ما یادآوری می کند که همیشه وقت کافی برای دیدن یکدیگر، صحبت کردن با یکدیگر و نقل قول فیلم های مورد علاقه مان به هم نداریم.
- ۰۰/۱۱/۱۳