هولمز و واتسون
اغلب گفته می شود که شرلوک هلمز، کارآگاه افسانه ای خلق شده توسط آرتور کانن دویل، بیشترین حضور روی پرده در تاریخ سینما را توسط یک شخصیت داستانی انسانی انجام داده است (اگرچه او همچنان در مجموع حضور در رتبه دوم بعد از دراکولا قرار دارد). نمیخواهم صراحتاً بگویم که «هولمز و واتسون»، آخرین وسیلهای که در صفحه نمایش بزرگ برای شخصیتی که او را ویل فرل و جان سی. ریلی در نقش دستیارش، دکتر جان واتسون بازی میکنند، بسیار بد است. این می تواند رگه به ظاهر بی پایان او از حضور در فیلم را به توقف قطعی برساند. اما اگر هر فیلمی می تواند این قدرت را داشته باشد، این یکی است. «هولمز و واتسون» آنقدر وحشتناک است که باید تعجب کنید که چه چیزی غیر از دستمزدشان بود که میتوانست بازیگران و خدمه را هر روز برمیگرداند، در حالی که باید از روز اول فیلمبرداری مشخص بود. که این پروژه ناامید کننده ترین مواردی بود که قابل تصور بود.
همانطور که ممکن است از حضور فرل و ریلی در بازیگران حدس زده باشید، فیلم نگاهی کمدی (حداقل از نظر فنی) به هولمز و مهارتهای قیاسی خارقالعادهاش است، رویکردی که فیلمسازان تقریباً تا زمانی که بودهاند از آن استفاده میکنند. آوردن شخصیت به صفحه نمایش بزرگ برخی از این فیلمها بسیار خوب بودهاند - «زندگی خصوصی شرلوک هلمز» ناقص اما جاهطلبانه بیلی وایلدر و فیلم کلاسیک فرقهای درخشان اما بهطور شرمآوری که کمتر دیده شده است، «اثر صفر» - و برخی از آنها، مانند «ماجراجوییهای» جین وایلدر. برادر باهوش شرلوک هلمز و آهنگ مایکل کین «بدون سرنخ» بسیار وحشتناک بوده اند. در همه این موارد، خوب یا بد، فیلمسازان هر کدام نوعی مفهوم کمدی قابل تشخیص داشتند که سعی در ارائه آن داشتند. با این فیلم، به نظر می رسد زمانی که فرل و ریلی انتخاب شدند، تمام کارهای خلاقانه دیگر با این فرض متوقف شد که همبازی های «شب های تالادگا: افسانه ریکی بابی» و «برادران قدم» متوقف شدند. به اندازه کافی آب فیلم کمدی را به روند کار بیاورید تا آن را در حرکت نگه دارید. بر اساس شواهد موجود در اینجا، تنها چیزی که آنها در واقع توانستند بین خود بیاورند چندین گالن عرق فلاپ بود.
به عنوان مثال، این گویای این است که خنده دارترین قسمت فیلم درست در آغاز می آید و هیچ یک از دو ستاره ظاهری آن را درگیر نمی کند. در آن، ما شرلوک هولمز جوان را می بینیم که بی رحمانه توسط همکلاسی هایش در مدرسه شبانه روزی مسخره می شود و از هوش تیزش برای کشف کارهای بدی که انجام داده اند و اخراج آنها استفاده می کند - مدت ها قبل، او تنها دانش آموزی است که برای معلمانش باقی مانده است. تمرکز کند و در نتیجه هوش او به طور تصاعدی رشد می کند. این صحنه به این دلیل کار میکند که بدیهی است که اتان کوهن، نویسنده/کارگردان، ایدهای برای یک قطعه کمدی داشته است - بزرگترین ذهن جهان در دوران کودکی وقتی با قلدرها روبرو میشود، چه میکند؟ - و آن را تا حد قابل قبولی دنبال میکند. در آن نقطه از فیلم، برخی از تماشاگران ممکن است دچار توهم شوند و فکر کنند که «هولمز و واتسون» ممکن است قول داده باشد، فقط چند لحظه بعد وقتی ستارهها میرسند و همه چیز به جهنم میرود، این امیدها از بین میرود.
این نسخه از هولمز که اخیراً در دادگاه ثابت کرده است که موریارتی (رالف فاینز) شرور سرسخت در جرمی که به ارتکاب آن متهم شده بود گناهکار نبوده است، توسط کاخ باکینگهام استخدام می شود تا نقشه ای برای کشتن ملکه ویکتوریا (پم فریس) در این شهر را کشف کند. چهار روز توسط کسی که ممکن است شیطان باشد یا نباشد. بزرگترین مشکل اینجا این نیست که این طرح در بهترین حالت احمقانه است و در بقیه زمانها تقریباً وجود ندارد. این واقعیت نیست که جوک های نمایش داده شده از طنز توالتی عمیقاً غیر خنده دار (از جمله طنز طولانی و خس خس سینه ای که در آن بچه ها سعی می کنند تعبیرهایی برای خودارضایی در دادگاه بیاورند) تا نابهنگاری های به همان اندازه گیج کننده مانند تلاش واتسون در از یک دوربین قدیمی برای گرفتن سلفی با ملکه استفاده کنید. حتی به این معنا نیست که آنچه ما تماشا می کنیم چیزی بیشتر از یک سری تلاش های اصلاحی است که بد شروع شد و هرگز به اوج نرسید. نه، بزرگترین مشکل این است که فیلم نمی تواند تصمیم بگیرد که آیا هولمز نابغه ای است با ابعاد خیره کننده که اتفاقاً یک احمق است یا یک احمق پوچ و پر زرق و برق که شهرتش به عنوان یک مغز متفکر حل جنایات عمدتاً به لطف آن است. تلاشهای واتسون در پشت صحنه اکثر فیلمهای کمدی هلمز یکی از این دو رویکرد را انتخاب میکنند و از آنجا میروند، اما «هولمز و واتسون» تقریباً در هر صحنه بین آنها جابهجا میشود. اگر شوخیها خندهدار بودند، این رویکرد تصادفی ممکن است جواب داده باشد، اما در کل به نظر میرسد که کسی از کارهای غیر خندهدار که ممکن است تیتراژ پایانی را زینت داده باشد، استفاده کرده و آنها را در فیلم خودش بسط داده است.
با توجه به اینکه نتیجه نهایی احتمالاً بزرگترین فیلم سینمایی این فصل است، نزدیکترین چیز به یک معمای واقعی در «هولمز و واتسون» این است که چگونه فیلمنامهای به این سن پایین میتواند افراد با استعداد زیادی را جذب کند. علاوه بر فرل، ریلی و فاینز، این فیلم همچنین شامل ربکا هال و کلی مکدونالد معمولاً قابل اعتماد در توهینآمیزترین نقشهای حرفهای خود میشود، هیو لوری در کمی شکست در نقش برادر هلمز، و حتی استیو کوگان و راب برایدون، بازیگران فیلم های خنده دار "سفر"، به ترتیب، به عنوان یک خالکوبی تک دست و بازرس لسترید - مانند ستاره ها، همه آنها به شدت خود را شرمنده می کنند. در سراسر حدس میزنم یک جنبه روشن احتمالی برای همه اینها وجود داشته باشد: شاید کوگان و برایدون با هم جمع شدند و تصمیم گرفتند از سفرهای روزانهشان فیلم بگیرند تا این شرکت در نهایت شکست خورده را تولید کنند. اگر چنین فیلمی وجود داشته باشد، شانس قابل قبولی وجود دارد که بتواند خنده های بزرگی را که «هولمز و واتسون» به وضوح درباره آن بی اطلاع است، الهام بخشد.
- ۰۰/۱۱/۱۳