دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

دانلود فیلم و سریال

سریال های روز

King Arthur: Legend of the Sword

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۴۰۰، ۰۴:۰۴ ب.ظ

گای ریچی آن دوست سرگرم‌کننده‌ای است که همیشه پیام‌هایش را برنمی‌گردانید، زیرا سطح انرژی او همیشه به 10 می‌رسد، و حتی زمانی که شما در حال و هوای او هستید، او همچنان شما را خسته می‌کند. بهترین سرگرمی‌های او شیرینی‌پزی‌های مردانه دهه 1990 است، مملو از مردان بامزه، خوش‌پوش و خوش‌پوش (و چند زن) که وقتی برای دزدیدن چیزی به هم نمی‌پیوندند، به هم می‌چسبند. آن‌ها از آن دسته فیلم‌هایی هستند که فراموش می‌کنید وجود دارند تا زمانی که با آن‌ها برخورد کنید و در نهایت دوباره همه چیز را تماشا کنید، زیرا لحن درست است – تندخو اما سبک‌دل – و هیچ‌وقت فیلم برای لحظه‌ای وانمود نمی‌کند که تماشای آن باعث خواهد شد. تو آدم بهتری «قفل، انبار و دو بشکه سیگار»، دو فیلم شرلوک هولمز، «قطع»، فیلم اکشن عجیب و غریب «هفت‌کش» و فیلم شگفت‌انگیز غیرمنتظره مردی از U.N.C.L.E در سال ۲۰۱۵. مجموعه ای از خوراکی های خوش طعم ارائه شده در شیک ترین جعبه هایی است که ریچی می تواند ابداع کند.

اما مواقعی وجود دارد که ریچی سبک خاص خود را به ستاره فیلم تبدیل می کند و بازیگران و داستان را از بین می برد زیرا هیچکدام به شدت جالب نیستند. نتیجه یک oxymoron است: یک شلوغی دیوانه کننده. متأسفانه این همان اتفاقی است که برای «شاه آرتور: افسانه شمشیر» رخ می دهد، یک ریف آگاهانه نابهنگام بر روی افسانه با بازی چارلی هانام. این نسخه آرتور را به عنوان یک قهرمان طبقه کارگر با حساسیت های کاملاً معاصر تصور می کند. او پس از قتل پدر و مادرش توسط عمویش وورتیگرن (جود لا) در یک فاحشه خانه بزرگ شد. وورتیگرن یک پادشاه نالایق انگلستان و یک سادیست متنعم است که بدهی ماوراء طبیعی به بانوی دریاچه دارد، که در اینجا به صورت انبوهی از شاخک های CGI تصور می شود که سه زن را در بر گرفته است، یکی چاق و بقیه لاغر و دارای انحنا.

ریچی و نویسندگانش، لیونل ویگرام و جوبی هارولد، علاقه ای به وفاداری تاریخی ندارند، زیرا آرتور تاریخی به هر حال یک راز بود و آنها عمدتاً در اینجا سرگرم می شوند. آن‌ها آسیب‌های دوران کودکی آرتور را جدی می‌گیرند (او همچنان آن را به شکل کابوس‌وار دوباره تجربه می‌کند، مانند اینکه بروس وین قتل پدر و مادرش را توسط یک آدمکش به یاد می‌آورد) اما در نهایت آن را به‌عنوان محور اصلی یک «سفر قهرمان» با موضوع استاندارد در نظر می‌گیرند. تا حدودی مدیون فیلم های «جنگ ستارگان»، «ماتریکس» و «ارباب حلقه ها» است. وقتی او شمشیر را از سنگ بیرون می‌کشد، او، ما و بدجنس‌ها همه می‌دانند که او واقعاً یگانه است. وقتی با هر دو دست آن را می‌گیرد و سپس تاب می‌خورد، زمین می‌لرزد و دوربین شروع به چرخیدن به صورت دایره‌ای در اطراف و اطراف CGI چارلی هانام و دشمنانش می‌کند، مانند یک بازی ویدیویی با گرافیک سه‌بعدی.

این آرتور چیزی شبیه یک ژاکت بمب افکن چرمی قهوه‌ای می‌پوشد، مدل موی ستاره‌های سینمای سال 2016 را می‌پوشد، همه را «رفیق» خطاب می‌کند و نشان می‌دهد که نمی‌خواهد در سیاست دخالت کند، چه برسد به اینکه سرنوشت خود را در آغوش بگیرد. یعنی تا زمانی که شرایط او را مجبور به جمع آوری گروهی از افراد غیرقابل صلاحیت فوق العاده کند و سبک فیلم دزدی مهربانانه را کنار بگذارد و با هر درگیری و محاصره ای رفتار کند که گویی خزانه دیگری است که بچه های «رباینده» امیدوار بودند آن را خالی کنند. شوالیه های آینده میز گرد نیز به همان اندازه معاصر هستند. آنها یک خدمه چندفرهنگی هستند: سر جورج این فیلم با نام مستعار کونگ فو جورج، آرتور را در هنرهای رزمی آموزش می دهد و بازیگر هنگ کنگی تام وو بازی می کند. Sir Bedivere یک مور با بازی ستاره فیلم بنینی Djimon Hounsou است. و کاراکترهای بازیگران انگلیسی غباری از دوده دودکش دیکنزی را می‌برند تا عملکرد خشن و آماده‌شان را تقویت کنند. سر ویلیام آینده (آیدن گیلن)، استاد کمان بلند، توسط گوسفت بیل ویلسون ساخته شده است.

من همه این چیزها را از نظر تئوری دوست دارم - این خیلی از کاری که مارتین اسکورسیزی در "آخرین وسوسه مسیح" انجام داد، پر کردن اورشلیم باستان با نیویورکی‌ها، غرب میانه و بریتانیایی‌ها که با لهجه‌های بومی خود صحبت می‌کردند و از زبان عامیانه مدرن استفاده می‌کردند، نیست. اکشن در ضربات موزیک ویدیو و به ثمر رساندن کل کار با آوازهای پیتر گابریل و ضربات مصنوعی. حس سبک ریچی با رویکرد تجدیدنظر طلبانه مناسب است. او به همان اندازه که یک شومن راک اند رولر می تواند نرم و راحت است، و از آنجا که کلیت فیلم کاملاً آگاهانه پوچ است - علاوه بر شمشیربازی های آهسته و آکروباتیک، مارهای غول پیکر CGI، موش ها، گرگ ها و گودزیلا نیز وجود دارند. فیل‌های هندی با اندازه - حتی زمانی که شخصیت‌ها کتک می‌خورند، شکنجه می‌شوند و اعدام می‌شوند، همه چیز شبیه یک کوک است. حتی لحظاتی وجود دارد که هانام، بازیگری که دقیقاً به خاطر جذابیت اسکالواگش شناخته شده نیست، تجسم رابین هود را که ارول فلین است را تداعی می کند. نسخه آسترید برگس-فریسبی از Guinevere، جادوگری که چشمانش با احضار نیروهای تاریک سیاه می‌شود، یک تغییر جدید از شخصیت است، هرچند خوب بود که ریچی به او اجازه می‌داد تا مانند پسرها جوک بسازد.

نه، مشکل واقعی این است که فیلم از ابتدا تا انتها تعدیل نشده است. هرگز به همان شکلی که یک معتاد به کوکائین که می خواهد داستان زندگی خود را قبل از تعطیلات به شما بگوید، هرگز رها نمی کند. مایکل بی اغلب متهم شده است که فیلم‌های بلند بلند را به قدری بیش از حد ویرایش کرده است که ... احساس می‌کنم تریلرهایی برای خودشان هستند، اما فکر نمی‌کنم بی هیچ‌وقت فیلمی به‌اندازه «شاه آرتور: افسانه شمشیر» شلوغ، دیوانه‌وار، بیهوده و خسته‌کننده ساخته باشد. راضی به انجام آن داستان آزمایش شده گای ریچی - در مورد یک داستان در هر صحنه دیگر از تصویر نیست - می دانید، همان قسمتی که یک شخصیت به تماشاگر می گوید: "و سپس من به او علاقه دارم" و فیلم. همان کاراکتر را پنج روز قبل از آن برش می‌دهد و می‌گوید: «پول را ول کن، رفیق!» - فیلم این کار را دائماً به مدت دو ساعت انجام می‌دهد، دیالوگ‌ها، اجراها و نکات داستانی را به ذرات روایت میکروسکوپی که در ذهن متلاشی می‌شوند، انجام می‌دهد.

در یک سطح، شما باید مهارت لازم برای گفتن یک داستان را به این شیوه تحسین کنید. شما نمی توانید فقط یک فیلم شش ساعته بسازید و سپس آن را به دو کاهش دهید. باید به این فکر کنید که وقتی کل روایت به هم بچسبد، هر قطعه، مهم نیست کوچک یا بزرگ، چگونه با هر قطعه دیگری هماهنگ می شود. اما نقطه ضعف این استراتژی این است که برای هیچ لحظه ای مجالی برای زندگی و نفس کشیدن واقعی نمی دهد و در چنین لحظاتی است که ما واقعاً یک شخصیت را می شناسیم و به اتفاقاتی که برای آنها می افتد اهمیت می دهیم. سنگین کردن احساسی که ممکن است با بازیگری، نویسندگی و کارگردانی دقیق انجام شود، در اینجا به شکل میانبر با صدا زدن، کج کردن، دوربین‌برداری غواصی، صداهای شوم «هوش» و «بوم» در متن فیلم، و دیگر نشانه‌های شگفت‌انگیز انجام می‌شود.

آنقدر حرکت روایی و بصری، برش سریع، موسیقی بلند، و جابجایی های سریع زمان و مکان وجود دارد که در موارد نادری که فیلم کند می شود و اجازه می دهد تا دو شخصیت با هم صحبت کنند، در سکوت نسبی و طولانی. به نظر می رسد که مشکلی در طرح ریزی وجود دارد. ریچی به مدت دو ساعت با عجله ما را همراهی می‌کند، انگار که کاملاً مطمئن شود که ما هرگز زمانی برای جذب هیچ شخصیت یا لحظه‌ای نداریم، چه رسد به این که از مضحک باشکوه و گستاخانه کل ماجرا لذت ببریم. کل فیلم یک دستگاه تحویل اطلاعات با ارزش‌های تولیدی بالاست که برای همیشه اشتباه می‌کند که به نقطه‌نظر برسد. این افسانه شاه آرتور است که توسط یک حراجی گفته شده است. من فروخته نشده ام

  • مو امین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی