پاور رنجرز: تکاوران قدرت
Power Rangersپر سر و صدا، بی ارزش، شیرین و عجیب، ریبوت Mighty Morphin Power Rangers فقط یک فیلم ایده آل برای بچه های 12 ساله پرحاشیه و بی نیاز نیست، بلکه در واقع دنیا را از چشم آنها می بیند.
در تئوری، قهرمانان دانش آموزان دبیرستانی هستند. اما آنها در واقع یک فانتزی به سبک کانال دیزنی از شکوه هایی هستند که در انتظار بچه ها هستند، زمانی که آنها در نهایت به یک نوجوان تمام عیار تبدیل می شوند و می توانند هر کاری که می خواهند انجام دهند. این قهرمانان نامناسب هستند. آنها در بازداشتگاه در دبیرستان خود جمع می شوند، سناریویی که نوید تبدیل شدن به "کلاب رنجرز صبحانه قدرتمند مورفین" را می دهد. ببینید، این چیزی است که به دست می آورید: ترکیبی از شیطنت ها، صحبت های صمیمانه و پانچ اوت های صفحه عریض بین نبردهای هیولاها.
این تیم متشکل از جیسون اسکات (داکر مونتگومری)، رنجر قرمز آینده، یک بزهکار نوجوان با یک خط نجیب به سختی مبدل است. کیمبرلی هارت (نائومی اسکات)، با نام مستعار پینک رنجر، افسرده ای که به دلیل ارسال یک عکس خصوصی شرم آور از همکلاسی اش در بازداشت به سر می برد. بیلی کرانستون (RJ Cyler)، با نام مستعار Blue Ranger، که در این نسخه دچار اختلال طیف است. بکی جی در نقش ترینی، تیرانداز قدرت زرد که به زودی تبدیل خواهد شد، که تا زمانی که فیلم در نیمه دوم داستان او را پر کند، در یک لوح خالی می ماند. و لودی لین در نقش زک، رنجر سیاه، که در سریال تلویزیونی اصلی آفریقایی-آمریکایی بود اما در اینجا به عنوان آسیایی انتخاب شده است.
این نوجوانان توسط زوردون (برایان کرانستون)، تنها بازمانده نبرد ماقبل تاریخ که با شهاب سنگی که دایناسورها را از بین می برد، آموزش می بینند. او از آنها میخواهد که از زمین در برابر دشمنش، ریتا رپولسا (الیزابت بنکس)، با ضربات کاراته و کوبیدن بدن گلمهای سنگی محبوب ریتا دفاع کنند، سپس برای شکست دادن جنگجوی طلایی غولپیکر به نام گلدار به نیروها بپیوندند.
داستانی در مورد تلاش رنجرز برای محافظت از یک کریستال پنهان شده در مغازه دونات فروشی کریسپی کرم و اسطوره ای مفصل در مورد نیروی حیات سیارات وجود دارد، اما در حالی که متخصصان رنجرز از نکات خوب آن قدردانی می کنند، فیلم زیاد درگیر نمی شود. آنها زوردون توضیح می دهد که بهترین راه برای نجات بشریت، کشتن ریتا است. برای رسیدن به این نقطه، فیلم عبارت «ریتا را بکش» آنقدر و با چنان غیرت تکرار میشود که تبدیل به یک شوخی مشترک بین فیلم و تماشاگر میشود. جیسون همکارانش را تشویق می کند: «بیایید برویم و همان کاری را که از ما خواسته شده انجام دهیم و ریتا را بکشیم!» «من خودم ریتا را نابود خواهم کرد!» زوردون اعلام می کند که آموزش آنقدر خوب پیش نمی رود.
پیام "قوی تر با هم" نمایش اصلی پس از اوباما در اینجا تغییر یافته است، گاهی اوقات به طور متقاعد کننده، و گاهی اوقات ناخوشایند. بازاریابی فیلم این واقعیت را نشان می دهد که ترینی به عنوان اولین ابرقهرمان آشکارا همجنس گرا در تاریخ سینما دوباره تصور شده است، و این یک نقطه عطف است. اما اگر برای خوردن پاپ کورن در صحنهای که مشخص شده است بیرون بروید، ممکن است متوجه آن نشوید، مگر اینکه در صحنهای که ریتا به ترینی در اتاق خوابش قلدری میکند، متوجه تهدید سافیک شوید. (مثل زمانی است که پارامونت به خود برای همجنسبازی سولو در «پیشتازان فضا» به خود تبریک میگوید، در حالی که تنها کاری که انجام داد این بود که نگاهی اجمالی دو ثانیهای به عکسی به مخاطبان بدهد که نشان میدهد فرد مهم سولو یک مرد است. اوم، متشکرم؟)
با این حال، بیلی به لطف بازی صمیمانه سایلر (که بر بسیاری از ابهامات در مورد وضعیت دقیقاً وضعیت شخصیت غلبه می کند) به شخصیتی واقعاً خاطره انگیز تبدیل می شود. و فیلمنامه این بچه شاد را به قلب و روح گروه و گاهی اوقات تسکین طنز آن تبدیل می کند، بدون اینکه آبروی او را از بین ببرد. زک نیز خوب است: او با صدای بلند خود را به عنوان "دیوانه" تبلیغ می کند، اما در لحظات خصوصی از مادر بیمار خود مراقبت می کند با همان واقعیت تلخی که شخصیت اصلی "لوگان" همراه با پروفسور ایکس به اتاق پروفسور ایکس آورده است. با غذا و دارو (زک و مادرش زبان ماندارین را با زیرنویس انگلیسی صحبت می کنند که یک لمس خوب است.)
جان گاتینز نویسنده و کارگردان دین اسرایلایت مطمئن هستند که احساسات شخصیتها را جدی میگیرند، حتی در حالی که مضحک بودن همه چیز را جشن میگیرند. میخکوب کردن لحن در چنین فیلمی آنقدر مهم است که اگر آن را مدیریت کنید، مخاطب اشتباهات را می بخشد. در اینجا چیزهای زیادی وجود دارد، از جمله طرحهای تصادفی، شخصیتپردازیهای بینظیر، و فیلمسازی عصبی، پریشان و بیش از حد ویرایش شده که تنها در چند صحنه اکشن واضح به انسجام میرسند (بهترین آنها یک تعقیب و گریز با ماشین است که در یک برداشت انجام میشود. از داخل یک وسیله نقلیه در حال حرکت، از جمله «به من اجازه بده» و «فرزندان مردان»).
اما هر بار که میخواهد با کارگردانی و تدوین بیمعنای فیلم، چشمهایتان به سرتان برگردد، لحظاتی از رقتانگیز یا تصاویری از زیبایی وهمآور را به تصویر میکشد (هر چیزی که طلا یا آب را شامل میشود، آس است). یا به سمت ملودرام سه هانکی منحرف می شود و باعث ناراحتی یا آسیب بدنی به شخصیتی می شود که از فهمیدن اینکه دوستش دارید شگفت زده می شوید. اکشن مناسب، گهگاه پر زرق و برق، نزدیک به پایان است، اگرچه مطمئناً شکایت هایی وجود دارد که فیلم برای جذب نوجوانان به زره آنها بسیار طولانی می شود. همچنین ضربات فیلم اکشن بیش از حد آشنا (از جمله پیاده روی در کنار هم) را می زند، اما اگر اینطور نبود،بسیاری از بینندگان تعجب میکنند که چرا فیلمسازان روی چیزهایی که میآمدند برای دیدن آن اهمال میکردند (راهپیمایی قدرت بسیار عالی است).
آنچه در مورد فیلم برجسته می شود - و آن چیزی که به طور مداوم آن را نجات می دهد، حتی زمانی که کارگردانی در خام ترین حالت خود قرار دارد - صداقت آن است. «پاور رنجرز» واقعاً معتقد است که مردم نسبت به زمانی که به تنهایی پیش می روند متحدتر هستند و این اعتقاد را در صحنه های اکشن خود جای می دهد. همچنین بازیکنان حامی خود را تشویق میکند که دست از کار بکشند و از آن لذت ببرند، و پسر، این کار را انجام دهند: ربات آموزشی بیل هدر به طرز لذت بخشی در حال حرکت است. او جیغ میزند و به قهرمانان گودالی پر از خاک و سنگ نشان میدهد: «این گودال است،» سپس اضافه میکند: «عالی است، درست است؟» به نظر می رسد عملکرد ضعیف بنکس به همان اندازه از دکتر فرانک-ان-فورتر از تیم کوری و سیگورنی ویور در نقش دانای جن زده در فیلم اصلی «شکارچیان ارواح» الگوبرداری شده است. او با اعتمادبهنفس کمی متزلزل راه میرود، مانند خانمهایی که برای پوشیدن چنین کفشهای پاشنه بلند پیرتر از آن هستند. این فیلمی است که در آن پدر یک شخصیت وانت را به وسط یک نبرد ابرقهرمانی میراند تا مطمئن شود پسرش خوب است و شخصیت دیگری فریاد میزند: "من عاشق مادرم هستم!" چنان شادمانه که در دره ها طنین انداز می شود.
- ۰۰/۱۰/۱۳